فهرست

گزارش مردمی بررسی سیر تاریخی جایگاه قلب

از دیدگاه مکاتب طب سنتی، قلب عضوی رییس و دارای اهمیت ویژه ای است. جایگاه والای قلب نزد حکمای طب سنتی به دلیل ارتباط آن با روح حیوانی و حرارت غریزی می باشد که از این لحاظ نقش بارزی را در برقراری سلامت بدن ایفا می کند. این اهمیت از دیر باز، در طول تاریخ بشر از سوی تمدن های مختلف مد نظر بوده است. جهت بررس اهمیت قلب در یک بستر تاریخی، لازم است که ابتدا به مطالعه پیرامون مفهوم قلب نزد تمدن های باستانی پرداخته شود و سپس آراء اندیشمندان در باره جایگاه قلب، از جنبه های فیزیولوژی و تشریح قلب، مورد مطالعه قرار گیرد. در این تحقیق، با استفاده از شیوه کتابخانه ای و با استفاده از متون دست اول به جای مانده و در دسترس از هر تمدن و نیز به کمک برخی منابع دست دوم و الکترونیک و نیز مقالات مرتبط، پس از بررسی واژه شناسی قلب و مطالعه ریشه شناختی در واژگان معادل قلب در تمدن های باستانی مصر، ایران، یونان و چین و در دوران اسلامی، به تبیین ارتباط قلب با روح حیوانی و حرارت غریزی از یک طرف و عملکرد خونرسانی قلب از دیگر سو، و نیز به مبحث تشریح قلب نزد آن تمدن ها پرداخته شد.

بررسی ریشه شناسی واژگان معادل قلب نشان می دهد که هر چند شکل گویش و آوای این واژگان در تمدن های مختلف متفاوت می باشد، ولیکن ریشه معادل های قلب در زبان های مختلف یکسان بوده است. از جنبه اهمیت قلب، در مصر باستان، قلب را عزیزترین عضو قلمداد می کردند و در حین عمل مومیایی کردن قلب را از کالبد خارج نمی کردند. در ایران باستان، دل را عضوی پاک می دانستند که هر گونه آسیبی که به آن وارد آید موجب تباهی تن می گردد. همچنین در یونان باستان، اندیشمندانی همچون امپدوکلس، ارسطو و جالینوس قلب را عضو پر اهمیتی می انگاشتند و به حضور روح و حرارت در قلب تاکید داشتند. همپنین در چین باستان قلب را عضو حاکم بدن و جایگاه هوشیاری و اندیشه بر می شمردند. در دوران اسلامی نیز جایگاه قلب تقریبا مشابه با همان چیزی که در دوران باستان صادق بوده، می باشد و از این لحاظ سیر نسبتا همواری را طی کرده است. در حیطه تشریح قلب، از آنجا که در عصر باستان به دلیل محدودیت های اعتقادی کالبدشکافی انسان منع داشته و یافته های آن دوران بر اساس برخی نشانه های ظاهری و یا شکافتن اجساد حیوانات بوده است، بعضا شاهد خطاهایی در این زمینه می باشیم؛ که با ظهور دانش کالبدشکافی انسان از حدود قرن سوم قبل از میلاد و همزمان با رشد مکتب اسکندریه در مصر، پیشرفت چشمگیری در ارائه جزییاتی از تشریح قلب مشاهده می شود که توسط دانشمندان یونانی و حکمای اسلامی پس از آن، دنبال شد و تکمیل گشت. همچنین با بررسی برخی متون به جای مانده از ایران باستان، می توان تا حدودی به تاثیر پذیری حکمای دوران اسلامی از آموزه های ایران باستان نیز پی برد